زمان بندی محاورات افلاطون و جایگاه زمانی رسالۀ کراتیلوس

Authors

امیدرضا جانباز

دانشگاه شهید بهشتی

abstract

فعالیت فلسفی افلاطون که در قالب نامه و محاوره به دست ما رسیده است، دس تکم پنجاه سال به طول انجامید. بدیهی است جریان تفکر انسانی با تغییر شرایط حیاتی همواره متحول م یشود و اگر قرار باشد حاصل این تحول در نمایشی پنجاه ساله نظاره شود، نباید تغییر رویکردها و تفاوت نگرش ها از نگاه محقق مخفی بماند. زمان بندی آثار افلاطون و تعیین تعلق هر یک از آنها به دور های خاص، به محقق کمک می کند هر چه بهتر ارزش مفاهیم و نظریات فلسفی ارائه شده در فلسفۀ او را به نسبت کل حیات فکری او دریابد. به طور کلی این تصور غالب است که افلاطون ابتدا تنها میراث فضیلت سقراط را به نمایش می کشد، اما بعدها بیشتر در پی اظهار عقاید محصل خود بر م یآید و در پایان راه گویی به حکم پختگی، و البته محافظ هکاری، در نقد و تعدیل آراء پیشین خویش م یکوشد. در این جستار ضمن ارایه تمهیدی درباره این سه دوره متفاوت فکری، اشار های به تعلق هر رساله به دوره خاص خود م یکنیم. سپس پرمناقش هترین رساله افلاطون از این حیث، یعنی رساله کراتیلوس را به بحث م یگذاریم. این بحث که مستند به شواهد و نظایر تاریخی، متنی و منطقی است، آنگاه اهمیت خود را آشکار می سازد که به تفاوت خوانش این رساله بر حسب تفاوت جایگاه زمانی آن پی برده باشیم.

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

کرونولوژی استاندارد محاورات افلاطون و شواهد سبک‎شناختی

چکیده این مقاله به دنبال روشن ساختن دو نکته است: 1. کرونولوژی‎های ارائه‎شده از محاورات افلاطون از ربع آخر قرن نوزدهم تاکنون همگی ساختاری مشابه دارند؛ ساختاری که می‌توان آن را به جهت غلبۀ کاملش کرونولوژی استاندارد نامید؛ 2. علی‎رغم این حقیقت که ظهور این ساختار مدیون شواهد سبک‎شناختی و متأثر از آن‌هاست، به جز محاورات متأخر جایگاه دیگر محاورات در این ساختار توسط شواهد یادشده تأیید نمی‌شود. کرون...

full text

اصول وجودـ معرفت‌شناختی محاورات اولیه افلاطون

در این جستار برآنیم اصول وجود‌شناختی و معرفت‌شناختی افلاطون در محاورات اولیه و به خصوص لاخس، خارمیدس، اوثیفرون، اوتیدموس و هیپیاس بزرگ را بر مبنای سه عنصر آنچه «دور سقراطی» می‌نامیم یعنی پرسش سقراطی، ادعای سقراطی انکار دانش و النخوس مورد بررسی قرار دهیم. حاصل این بررسی شش اصل وجود - معرفت‌شناختی است: شناخت الف، معرفت‌شناسی دوقطبی، وجودشناسی دو‌قطبی، معرفت گسسته، وجود گسسته و م...

full text

کرونولوژی استاندارد محاورات افلاطون و شواهد سبک‎شناختی

چکیده این مقاله به دنبال روشن ساختن دو نکته است: 1. کرونولوژی‎های ارائه‎شده از محاورات افلاطون از ربع آخر قرن نوزدهم تاکنون همگی ساختاری مشابه دارند؛ ساختاری که می توان آن را به جهت غلبۀ کاملش کرونولوژی استاندارد نامید؛ 2. علی‎رغم این حقیقت که ظهور این ساختار مدیون شواهد سبک‎شناختی و متأثر از آن هاست، به جز محاورات متأخر جایگاه دیگر محاورات در این ساختار توسط شواهد یادشده تأیید نمی شود. کرونولو...

full text

نقطه های پیوند اندیشۀ حلاج و ابوالحسن خرقانی در موضوع معرفت الهی

معرفت از کلیدی ترین موضوعاتی است که با تفاوتی بنیادین با علم، مقام عارف بالله را از عالم علم متمایز می-سازد. با تأمل در سخنان حلاج و ابوالحسن خرقانی و تحلیل دیدگاه نظری ایشان می توان به نوعی پیوند میان جهان بینی عرفانی این دو عارف بزرگ از طریق اظهار نظرات مشابه آنها در باب معرفت الهی اشاره کرد. حلاج با قایل شدن به دو ویژگی خاص برای معرفت حق تعالی، حقیقت اصلی آن را طبق جهان بینی الهی خویش با دو ...

full text

تجدید نظر افلاطون در وجودشناسی و معرفت‌شناسی پیش از محاورات دوره میانی

این مقاله در جستجوی اثبات این نکته است که برخی از مبانی و اصول معرفت‌شناختی و وجود‌شناختی افلاطون در فاصله میان محاورات دوره اولیه و دوره میانی تغییر کرده است. هر چند این نتیجه به نوعی به تقویت دیدگاه تحول‌گرایان در خصوص رابطه میان محاورات اولیه و میانی می‌انجامد، با توجه به اثبات این تحول در وجودشناسی و معرفت شناسی افلاطون، ضمن بسط آن، به تحولی عمیق‌تر از تحول مد نظر تحول‌گرایان اشاره می‌کند. ...

full text

My Resources

Save resource for easier access later


Journal title:
شناخت

جلد ۷، شماره ۹، صفحات ۰-۰

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023